قسمت 9
زورخانه
قبل از انقلاب چند روزی در حجره اش مهمان بودیم .
تعطیلی درسها بود و حجره فقط در اختیار ما.
بعضی روزها بما سر میزد و باهم بجاهای دیدنی و زیارتی میرفتیم.
یک روز به یک زورخانه رفتیم.
وارد که شدیم ,دیدیم نیست!
چند لحظه بعد, " سید علی " , با لباس زورخانه وارد گود شده بود و ورزش میکرد,ورزش باستانی!
_______________________________________
قسمت دهم
این قسمت : سید آشیخ
مبلس شدن خیلے دردسر داشت.توے ڪوچه و بازار ،هر وقت ما را میدیدند میگفتند : « آشیخ آمد ... آشیخ رفت ... آشیخ نشست» و از این قبیل متلڪها .مثلا وقتے میرفتیم تلگراف خانه ،اگر پول خرد میدادیم یڪ جور حرف داشت و اگر پول درشت در مے آوردیم یڪ جور متلڪ میشنیدم.
تازه در مشهد به ما عزت میگذاشتند و هر وقت مارا میدیدند ، میگفتند : « سید آشیخ ! »
:: موضوعات مرتبط:
امام خامنه ای و سخنان ایشان ,
,
:: برچسبها:
امام خامنه ای ,
گوشه ای از خاطرات امام خامنه ای ,
,